بیتدبیری دولت ۳۰۰۰ میلیارد تومان به جیب دلالان ریخت
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۹۲۶۱۸۵
برخی فعالان بازار خودرو معتقدند که در اثر بیتدبیری متولیان تنظیم این بازار، سه هزار میلیارد تومان سود به جیب دلالان سرازیر شده است. به گزارش جنوب نیوز، قیمت خودرو این روزها در جاده گرانی میتازد که رصد قیمت آن از روزانه، به ساعتی تغییر کرده است. قبلا در هر روز چند قیمت محدود از یک خودرو مطرح بود که نهایتا میانگینی از آنها اعلام میشد، ولی مدتی است با نوسان شدید قیمتها در یک روز، روند نوسانات ساعتی شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
داستان خودروسازی در ایران، قصه پرغصهای است. معمولا وقتی بخواهند این صنعت را آسیبشناسی کنند، از همان ابتدا یادآوری میکنند که ما و کره جنوبی به طور همزمان پای در مسیر ساخت خودرو گذاشتیم، اما حالا تفاوتها از کجا تا کجاست؟ و یکی از نتایجی که معمولا به آن میرسیم، آن است که در بازار خودرو ایران، دلالان میدان دار شدهاند و با دمیدن در قیمتها، سودهای کلانی به جیب زدهاند.
سود ۳۰۰۰ میلیاردیدر جدیدترین مورد، سخنگوی انجمن سازندگان قطعات خودرو آمار قابل توجهی در این رابطه ارائه کرده است. فرهاد به دنیا تأکید کرد که «اختلاف بین قیمت کارخانه و بازار خودرو، سه هزار میلیارد تومان سود به جیب دلالان ریخته است».
او که در نشست مشترک قطعه سازان و خودروسازان سخن میگفت، بر نکتهای دست گذاشته که میتوان از آن به عنوان یکی از نکات کلیدی عدم پیشرفت صنعت خودروسازی کشور قلمداد کرد. به گفته این فعال صنعت خودرو، آنچه این اختلاف قیمت و در نهایت، سود بادآورده را تقدیم دلالان کرده، «بی تدبیری در بازار خودرو» بوده است.
سخنگوی انجمن سازندگان قطعات خودرو، علاوهبر اختلاف قیمت کارخانه و بازار بر تغییر قیمت مواد اولیه هماشاره میکند که «شورای رقابت باید با مانع شدن افزایش قیمت مواد اولیه تولید خودرو، جلوی افزایش قیمت را میگرفت. این در حالی است که خودرو طی دو سال و نیم گذشته، افزایش قیمتی نصف افزایش قیمت نهادههای تولیدی خود داشته است».
به گفته سخنگوی انجمن سازندگان قطعات خودرو، از سال ۹۷ و ۹۸ تا به امروز شرکتهای تولیدکننده مواد اولیه بالای ۵۰ تا ۷۰ درصد سود را تجربه کردهاند که بر این اساس شرکت فولاد مبارکه بالای ۵۰ درصد سود کردهاند و سود ۹۷ این مجموعه ۱۰۲ درصد بالاتر از سال ۹۶ بود.
اولتیماتومهای بیفایده و بیتوجهی خودروسازاندر این بین مسئولان گاهی در ظاهر برای طرفین دعوا شاخ و شانه میکشند، اما بعید است خود آنها هم آن را باور کنند.
مثلا همین چند روز قبل بود که وزیر صمت برای اصلاح فرایند ثبتنام خودروسازان اولتیماتوم ۲۴ ساعته داد، اما خودروسازان توجه چندانی به این موضوع نکردند به طوری که مردم، دیروز هم برای ثبتنام خرید محصولات ایران خودرو مانند دفعات قبل با در بسته روبرو شدند.
رضا رحمانی بااشاره به تاکیدات انجام شده به مدیران خودروسازی کشور در جلسه چند روز پیش با آنها، گفته بود: خودروسازان تکلیف دارند در نحوه ثبتنام متقاضیان، اصلاحات لازم را اعمال کنند و در این خصوص شفاف سازی کنند. رحمانی تأکید کرده بود: هر یک از این اقدامات باید تا ۲۴ ساعت آینده به گونهای برنامهریزی و عملیاتی شوند تا بازار به نحو مطلوبی مدیریت شود و مصرفکنندگان واقعی خودرو بتوانند به سهولت دسترسی به خودرو داشته باشند. اما دیروز وقتی پیش فروش برخی محصولات ایران خودرو با موعد تحویل آبان، آذر و دی ۹۹ از ساعت ۱۱ آغاز شد کمتر کسی موفق به ثبتنام برای خرید این خودروها شد.
یکی از مخاطبان ما در این باره گفت با شوق بسیار از اول صبح پای کامپیوتر نشستم، ولی در همان مرحله اول سامانه اجازه ورود نداد و تا ۷۰ دقیقه مینوشت «سیستم در حال بروزرسانی است». نابسامانی در عرضه خودرو از سوی خودروسازان و هرج و مرج در بازار خودرو در حالی همچنان ادامه دارد که به گفته سید جواد حسینی کیا، عضو هیئترئیسه کمیسیون صنایع مجلس، «مافیا از ربات برای ثبتنام خودرو در سایتهای شرکتهای خودروساز استفاده میکند که نهادهای نظارتی و امنیتی باید به این موضوع ورود کنند و به این معضل پایان دهند». این صحبتها مربوط به دی ماه ۹۸ است و آقای وزیر به جای دستور اقدام ۲۴ ساعته به خودروسازان برای اصلاح وضعیت ثبتنام متقاضیان، گزارش بدهند که در پنج ماه گذشته چه اقدامی برای پیگیری خبر استفاده از ربات از سوی مافیای خودرو صورت داده است.
منبع: کیهانمنبع: جنوب نیوز
کلیدواژه: افزایش قیمت بازار خودرو ثبت نام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۲۶۱۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا داستان «جمشید بسمالله» دهههاست تکرار میشود؟
موسی غنینژاد در دنیای اقتصاد نوشت: کسانی که به سیاستگذاری دستوری در نظام تدبیر کشور باور دارند با زبان خاصی سخن میگویند که متفاوت از زبان عرفی یا زبان رایج در جامعه و البته زبان علمی است. برای مردمان عادی یعنی عامه مردم منهای دولتمردان صاحب قدرت، قیمت یک کالا عبارت است از نرخی که با آن میتوان خرید و فروش انجام داد؛ اما برای باورمندان به نظام دستوری، قیمت آن چیزی نیست که با توافق خریداران و فروشندگان در بازار بهصورت توافقی تعیین میشود، بلکه آن چیزی است که سیاستگذاران با معیارهای خود اعلام میکنند و همه طرفهای ذیربط باید آن را بپذیرند. سیاستگذاران دستوری اغلب مدعی دانشی برتر هستند که نه تنها مردمان عادی، بلکه حتی اهل علم هم به آن دسترسی ندارند.
این ادعا که همراه با اعتماد به نفسی اغراقآمیز و البته بیپایه، بیان میشود، ظاهرا و قاعدتا ریشه در قدرت یا توهم قدرتِ تحمیل دستور بر جامعه دارد. سیاستگذاران نظام دستوری، چون تصور میکنند به هر صورت دستوراتشان اجرا خواهد شد و این دستورات به «مصلحت» جامعه است بر درستی آن اصرار میورزند. در واقع آنها دانش برتری ندارند، بلکه دچار توهمی هستند که آن را دانش تصور میکنند.
در اواخر سال۱۳۹۶ و اوایل سال۱۳۹۷که نرخ ارز در بازار عمدتا بهدلیل تهدید و سپس برقراری تحریمهای حداکثری دولت دونالد ترامپ رو به افزایش نهاد، دولت وقت نرخ ارز دستوری ۴۲۰۰تومانی را تحت عنوان «یکسانسازی» نرخ ارز در ۲۰فروردین۱۳۹۷ اعلام کرد. توهم دانش به قدری بود که سیاستگذاران با اطمینان کامل مدعی شدند نه تنها میزان منابع ارزی حاصل از صادرات را میدانند، بلکه درخصوص مصارف آن هم اطلاعات کامل دارد؛ بنابراین میتوانند قیمت یا نرخ ارز در بازار را دقیقا پیشگویی کنند.
با استناد به چنین دانشی دولت اعلام کرد که ارز با این نرخ به اندازه کافی در اقتصاد ملی وجود دارد و هر کس هر مقدار ارز بخواهد با نرخ ۴۲۰۰تومان در اختیارش گذاشته خواهد شد. تحولات بازار ارز به زودی نشان داد که دانش سیاستگذاران چیزی جز توهم دانش نبوده است، از این رو، به سرعت بازار غیر دستوری یا بازار غیررسمی (آزاد) خارج از اراده و قدرت سیاستگذاران شکل گرفت.
سیاستگذاران به جای پذیرفتن اشتباه خود و تن دادن به واقعیات، به «تئوری توطئه» متوسل شد: نیروهای مرموز و مشکوکی به سیاق «جمشید بسمالله» واقعیات را مخدوش کردهاند و گرنه پیشبینی ما (سیاستگذار) درست بود! این داستان دهههاست تکرار میشود، از تعیین نرخ ارز دستوری ۶۰ تومانی در اوایل دهه۱۳۷۰ گرفته تا برسیم به دلار ۱۲۲۶ تومان در اوایل دهه۱۳۹۰، دلار ۴۲۰۰تومانی سال۱۳۹۷ و البته دلار ۲۸۵۰۰تومانی دولت کنونی. امکانپذیر بودن تکرار این توهم دانش ریشه در ابطالناپذیر بودن گزارهای عجیب و حیرتانگیز دارد که البته بهصورت تلویحی از سوی سیاستگذاران دستوری بیان میشود و مضمون آن این است: «واقعیت آن چیزی است که ما میگوییم، هر روایتی غیر از این توطئه دشمنان است.»
تجربه چند دهه اخیر نشان داده که سیاستمداران و به تبع آن سیاستگذاران در کشور ما اغلب گوش شنوایی ندارند و بیرون از «منطق» دستوری مورد قبول خود، تعهدی به دانش حقیقی و بحث علمی از خود نشان نمیدهند؛ اگر غیر از این بود با گزارههای ابطالناپذیر به جنگ واقعیات برنمیخاستند.
پرسش مهمی که اینجا مطرح میشود این است که «پس چه باید کرد؟» پاسخ البته ساده نیست؛ چراکه در غیر این صورت ما اکنون در این وضعیت قرار نداشتیم. به نظر میرسد پیچیدگی مساله و دشواری حل آن بیشتر ریشه در طرح صورتمساله دارد. صورت مساله از دیدگاه عامه مردم اغلب ناظر به رفتار انفعالی دولت است: دولت چرا قیمتها را کنترل نمیکند؟ دولت چرا اشتغال را بالا نمیبرد؟ دولت چرا مسکن ارزانقیمت نمیسازد؟ یا بهصورت کلی، دولت چرا برای حل مشکلات کشور آستینها را بالا نمیزند؟
اگر توجه نکنیم که اغلب این تصورات را سیاستگذاریهای دستوری دولت در اقتصاد ملی ایجاد کرده است به پیچیدگی مسائل پی نخواهیم برد. اینکه مردم توقع دارند دولت انفعالی رفتار نکند و با سیاستگذاری درست به تدبیر مسائل کشور بپردازد، توقع بجایی است. اما مساله دقیقا شناخت همین سیاستگذاری درست است؛ چرا که اغلب مسائل را سیاستگذاریهای نادرست گذشته بهوجود آورده است؛ بنابراین نکته کلیدی تشخیص و تفکیک سیاستگذاری درست از نادرست است. تورم در اقتصاد کشور ناشی از سیاستگذاری بودجهای نادرست و نیز قیمتگذاری دستوری است. از اینرو، درخواست از دولت برای کنترل قیمتها در بازار نقض غرض است یعنی سرکنگبینی است که بر صفرا خواهد افزود.
پس آنچه باید به مطالبه مردم از دولت تبدیل شود این نیست که سیاستهای دستوری خود را ادامه دهد و مثلا به کنترل و تثبیت قیمتها در بازار بپردازد، بلکه این است که به سیاستگذاری قاعدهمند اقتصادی روی آورد؛ یعنی کسری بودجه را کنترل کند و از قیمتگذاری دستوری در بازار پول، کالا و خدمات اجتناب ورزد؛ چون این سیاستها بهطور مستقیم و غیر مستقیم موجب افزایش ناترازیهای مالی گسترده در نظام اقتصادی کشور میشود و به افزایش کسری بودجه دولت و انبساط نقدینگی میانجامد که نتیجه نهایی آن تورم مزمن فزاینده است.
توصیههای اهل علم و تخصص به دولتمردان برای اصلاح سیاستگذاریها تاکنون چندان نتیجهبخش نبوده است؛ بنابراین بهتر است صورتمساله را به زبان عرفی برای عامه مردم توضیح داد تا مطالبات آنها از دولت اهرم فشار موثری باشد برای اصلاح امور. باید توضیح داد که با دستور مقامات نمیتوان قیمتها را در بازار تغییر داد؛ لذا این مطالبه از دولت که قیمتها را با سرکوب و دستور کنترل کند نه تنها کارساز نیست، بلکه در عمل وضع را بدتر کرده و معضلات اقتصادی را تداوم میبخشد.
دولت موظف است تورم را کاهش دهد؛ اما برای دست یافتن به این هدف به جای تاکید بر سیاستهای دستوری بیفایده باید سیاستگذاری قاعدهمندی را در پیش گیرد که ناظر است بر کاهش هزینههای غیرضروری دولت، آزادسازی فضای کسبوکار برای تولید ثروت بیشتر که به پایه مالیاتی بزرگتر و در نتیجه درآمد بیشتر برای دولت میانجامد. البته در کنار این تدابیر باید به اصلاح نظام بانکی و مالی نیز دست یازید. تسهیلات تکلیفی با نرخ بهرههای حقیقی منفی که مصداق بارز اقتصاد دستوری است عامل مهمی در ناترازی بانکها و در نتیجه دستاندازی بانکها به منابع بانک مرکزی و نهایتا افزایش پایه پولی و تورم است.
باید تاکید کرد که اینگونه سیاستهای دستوری است که علت بروز فسادهای مالی گسترده و اتلاف منابع است. باید برای مردم توضیح داد که معضلات اقتصادی کنونی ریشه در رویکرد دستوری دارد که باید کنار گذاشته شود و جای خود را به سیاستگذاری قاعدهمند مبتنی بر عقل سلیم و یافتههای علم اقتصاد دهد.
درست است که توضیح این مسائل برای افکار عمومی که سالهای درازی است عادت به شنیدن راهحلهای ساده دستوری دارد، کار آسانی نیست؛ اما با توجه به اینکه دستور اغلب با عرف مبتنی بر قواعد ریشهدار ناسازگار است، میتوان امیدوار بود اگر توضیحات به زبان عرف رایج و مورد قبول مردم بیان شود، بتواند به تدریج مقبولیت عام پیدا کند و رفتار مبتنی بر دستور را پس زند.